Sonntag, Juni 11, 2006

ميدوني چي پيدا كردم ؟!! يه چيزي شبيه يه گنج .. مال اون روزاس كه شدم دختر بي فصل ...
انگار كه بخوام دوباره نفس بكشم .آروم و يواشكي .. ساكته ساكت .. انگار كه يه هوايي پيدا كرده باشم و نخواهم با كسي قسمتش كنم .. تنهاي تنها .حالا شدم دخترك بي فصل اين روزها ، پيچيده و سخت .. نه آفتاب گرم تابستون و نه آفتاب تنبل و بي كاره ي پائيز نه هواي ابري باروني و نه يه عالمه برف ريخته .. چي بگم كه حتي خش خش برگهاي پائيزي هم وسوسه انگيز نبود .. پس بنارو به بي فصلي طي ميكنم و ميشم آسمون هر چه باداباد .
مهم نيست !! ( و اين دقيقا از همون مهم نيست هايي هست كه خيلي مهمه )

Keine Kommentare: