از سر شب باراني
تا ساعت سر و حال نيمه شب
بوي ياران در اتاقم ميچيد
و تا بخواهم
در هواي شب باراني
تو را ببوسم
اتاق بي خيال شب ميشود !!!!
Donnerstag, August 28, 2003
سقوط از طبقه دهم همانقدر آسيب ميرسانه که سقوط از طبقه صدم .
اگر قرار به سقوط باشه بهتره از بلندترين نقطه سقوط کرد .
Montag, August 25, 2003
عجایب جهان هم
دیگر عجیب نیستند ...
میان من و تو
دیوار چین هم
حتی
کوتاه است!
Samstag, August 23, 2003
بايدراه را به شاهراه تبديل کرد
و مهرباني را
به رسالتي روزمره
بايد در بيکرانگي وجود
لذت تر شدن از شبنمي را يافت
و آنوقت
در زلال نگاهي
عمري به تماشاي دوست نشست.
Freitag, August 22, 2003
کدام ستاره
گواه آغاز تو ست
که جراحت بال پرستو
در اعتماد دستهايت
التيام ميابد .
و درخت
ترس تبر را
از ياد ميبرد.
Donnerstag, August 21, 2003
ر قصه کودکان شاهدختها قورباغه را می بوسند تا به شاهزاده تبديل شوند و در زندگی واقعي شاهدختها شاهزاده ها را ميبوسند و شاهزاده ها قورباغه ميشوند.
حالا اگه خود شاهدخت قورباغه باشه چی؟!!
Sonntag, August 17, 2003
آدمها
سالهای عمرشان را
با عددی سیاه
که روزی شخصی گمنام
آن را بر دفتر دو برگی زندگیشان نگاشته است
می شمارند
و من
تنها
زمانی در حال زیستنم
که نفسهای گرم تو را
در کنار خود احساس می کنم .