Montag, Juni 30, 2003
Freitag, Juni 27, 2003
Montag, Juni 23, 2003
فرشته اي ـپس از ساليان دراز – قصد بازگشت به سياره بهشتي زمين را كرد ، پس بالهاي زيباي خود را تميز كزد و عازم شد . از دور زمين همان سياه مرموز و زيبا بود . اما هر چي نزديكتر شد احساس عجيبي كرد .آبي دريا چرك و سياه به نظر ميرسيد .جنگلهاي انبوه را لخت و شرمسار پيداكرد ، شهر ها و كشورها را پيشرفته ديد و بي گناهي را از دست رفته . انسان جانشين شيطان شده بود.
ديگر فرشته كسي را باور نكرد . اورا فراموش كرده بودند .قلبش شكسته شد . بالهاي پژمرده اش را گشود و در حال ترك زمين آرزوي نجات آن را كرد .
Freitag, Juni 20, 2003
از وبلاگ فرياد مرا بشنويد :
خدايا من در کلبه گدايي خويش چيزی دارم
که تو در عرش زندگانی خود نداری
چرا که من تو را دارم
و تو خود را نداری.....