Sonntag, Juni 04, 2006

دوباره همه معادلاتم به هم ریخته ... حتی همین دوباره نوشتن هام ... میدونی گاهی دوست دارم حرف بزنم یعنی دوست دارم همه اون چیزایی که تو ذهنم هست و میدونم از نظر خیلی ها غیر قابل قبول هست و نظم بدم و بگم .. شاید تا این روزا بزرگترین مشکلم همین بود که نتوانستم ، یعنی دقیقا جایی که باید حرف میزدم سکوت کردم یه سکوت بزرگ.. اون آرامش بزرگ از تو هنوز هست اما خودم دارم با تناقضهای ذهنم خط خطیشون میکنم ... من نمیخوام ...
**

دیدتو دوست دارم .

**
كاش آسمان بودي
ستاره، ماه يا حتي ابر
آنوقت من سر به هوا ترين موجود دنيا مي شدم!!!!

Keine Kommentare: