Sonntag, August 31, 2008

My converse

Sonntag, August 24, 2008

.

.

.

روباه گفت: -خدانگه‌دار!... و اما رازی که گفتم خيلی ساده است :

جز با دل هيچی را چنان که بايد نمی‌شود ديد. نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمی‌بيند .

شهريار کوچولو برای آن که يادش بماند تکرار کرد: -نهاد و گوهر را چشمِ سَر نمی‌بيند.

-ارزش گل تو به قدرِ عمری است که به پاش صرف کرده‌ای.

شهريار کوچولو برای آن که يادش بماند تکرار کرد: -به قدر عمری است که به پاش صرف کرده‌ام.

روباه گفت: -انسان‌ها اين حقيقت را فراموش کرده‌اند اما تو نبايد فراموشش کنی. تو تا زنده‌ای نسبت به چيزی که اهلی کرده‌ای مسئولی. تو مسئول گُلِتی...
شهريار کوچولو برای آن که يادش بماند تکرار کرد: -من مسئول گُلمَم.

..................

 

شازده کوچولو
اثر آنتوان دو سن‌تگزوپه‌ری
برگردان احمد شاملو

به زور که نمی تونم مجبورش کنم !!!!

وقتی دلش نخواد ، نمی خواد دیگه !!!!

Mittwoch, August 20, 2008

یادت نره ! اینکه خیلی چیزا رو گذروندیم .. تمام جا خالی های رو که از روشون پریدیم .. تمام اون خونه هایی که سیاه کرده بودند و سفیدشون کردیم و خندیدیم .. یادت نره یا حداقل یادم نره كه يه روزی دستامون خالیه خالی بود ... وقت خودمون بودیم که تو دستای هم بودیم .. یادمون نره همه اون چیزایی که نخواستیم بنویسیم و همه اش مونده بود تو ذهنمون .. یادمون نره که یه عالمه اسم خط خطی شده داریم .. و یه عالمه تجربه های نشده
دوست دارم یه کتاب کادو بگیرم .. بعد از اون کتابهایی باشه که یه عالمه وقت با جمله جمله هاش زندگی کنم ...

Dienstag, August 12, 2008

آنا کوچولوی ناز نازی من ، تولدت یه عالمه مبارک .. هزار تا بوس
همين دیروز بود که خواستم بنویسم که رزالینی بود که زنگ میزدیم و با هم قرار میگذاشتیم و حسابی پیاده روی میکردیم و میرفتیم شرکت .. یا مثلا یه روزایی هماهنگ میکردیم که اتفاقی بریم شرکت و اتفاقی هم رو ببینیم .. بعد اصلا نمیدونم که چی میشه که در تو دو روز سر و کله ی همه دوستام پیدا میشه .. یکی زنگ میزنه یکی از اون قدیمی قدیمی ها ، تو 360 پیغام میگذاره .. یکدونه از همون قدیمی های وبلاگی یهویی زنگ میزنه و حالم و میپرسه و یکی پیشنهاد مسافرت میده و ... نکنه خبری شده !! راستی دیشب هم خواب دیدم که مرحوم خسرو شکیبایی عاشقم شده و صبح همون وقتی که حسابی عصبانیم یادش میافتم و میخندم ... راستی من از یه مسافرت خیلی خوش گذشتنی برگشته بودم ها ..