Samstag, April 26, 2008

ترکیب آدما گاهی نفرت انگیز میشه .. خیلی

Dienstag, April 22, 2008

Wenn du bei mir bist dann ist meine Welt wunderschön ...

Samstag, April 19, 2008

Montag, April 07, 2008

نمی دونم چی شده که اینطوری شده ، درسته که از اول هم همه چیز خوب پیش نمیرفت .. اما خب هر چی بود به این بدی ها هم نبود .. اما انگار خیلی قبل از اینها پیاده رو تمام شده .. میدونیم که درست میشه ، میدونیم که یه عالمه روزای خوب داشتیم و یه عالمه روزهای خوب خواهیم داشت .. میدونیم که اینها همه از همون روزایی هست که باید باشند تا تمام روزهای خوب معنی پیدا کنند .. ما فقط صبوری میکنیم .. راستی این آلبوم Loreena Mckennitt که دزدیم شدیدا منو یاد تابستون اول و بعد از ظهرهای جمعه می اندازه که توی خونه قبلی تو اتاقت روی تخت می نشستم و همیشه رو میز گوشه اتاقت یه عالمه اسباب و اثاثیه تلمبار بود و خودت هم لم داده بودی روی تخت و با همون لپ تاپ قدیمی سرگرم بودی .. خوب یادت میاد؟!!
سفر نامه مون نیمه کاره مونده .. از تنبلی منه .. .