Donnerstag, Mai 19, 2005

تن به بلا داده منم
ببخش که با حقارتم حوصلتو سر میبرم ..
ببخش که ساده میشکنم
تو دستای نازک باد آخه همیشه باختن و جز تو کسی یادم نداد ...
منو اهلی نکنید !! بگذارید همون چیزی باشم که باید ..
میدونی دلم دوباره تنگ شده وسط همین بی قانونی !! زیر همین بارونای بهاری .. احمقانه است پشت همین راه دور ..
اگر آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود .. تو فسخ فسخ عزیمت جاودانه بودی ..
حس میکنم افسردگی گرفتم ..

Keine Kommentare: