Sonntag, September 10, 2006

تو بيش از ايني تو بيش از ايني - ÖKF تنها جایی هست که حتی تو تابستون هم میتونی صدای خش خش برگها رو زیر پات تجربه کنی . - دیگه دارم برای سرمای هوا لحظه شماری میکنم .. برای بارونا و گرفتگی و آسمون کفشهای زمستونیم .. حتی برای اون کاپشن مشکیه که هیچ کسی جز خودم دوستش نداره .. راستی یادته ؟!! زمستون و دست شکسته ی من و پارک طالقانی و تاب بازی و در آستانه خوانی .. این روزا همش بر میگردم به خیلی قبل ترها به همون نقاط اشتراک من و تو .. بعد میبینم دور افتادیم هم تو ، هم من ... بعد میبینم چقدر برای خودمون قانون داشتیم که زیر پا گذاشتیم و یواش یواش هم فراموش کردیم .. ما دیگه هیچ وقت توی اون دنیا جا نمیشیم .. نگاه کن با من بمان .. امسال نوبت منه یا تو ؟؟!! تااول مهر چیزی نمونده... - آفتابي شو آفتابي شو كه سرده , سرده , سردمه -
یادم تو را فراموش ...
-

Keine Kommentare: