وقتی خوب نیستم همه چیز خراب تر میشه، من فقط حساس شدم .. شاید دوباره نازک نارنجی ...
لوس شدم و توقعم بالا رفته شدم مثل بچه ها !! دوست دارم همه شرایطم و درک کنند ..
-
طلوع کن ! طلوع کن ! در این ستاره مردگی ..
-
نه ، من هیچی و به زور نخواستم
-
و چشمانت راز آتش است
و عشقت پیروزی آدمی ست
هنگامی که به جنگ تقدیر می شتابد .
و آغوشت اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریز از شهرکه با هزاران انگشت
به وقاحت پاکی آسمان را متهم میکند .
کوه با نخستین سنگ ها آغاز می شود .
و انسان با نخستین درد
درد من زندانی ستم گری بود
که به آواز زنجیرش خو نمیکرد
شاملو
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen