Sonntag, August 13, 2006

آدمهایی که من می شناسم ..
آدمهایی که من نمی شناسم ..
آدمهایی که منو میشناسند .
.آدمهایی که منو نمی شناسند ...
آدمهایی که فکر میکنم می شناسمشون ..
آدمهایی که فکر میکنند منو میشناسند ..
-
وقتی به یه نفر زیاد فکر کنی، اونقدر به پارادوکس میخوری، که میبینی سنگین تری به خودت بگی که چیزی ازش نمیدونی حالا یه نفر، حالا یه چیز
-
او با انتقام زندگی میکند ، با نفرت و ترس برانگیخته میشود ،کم نیست مثالهای زندگی ،سخت است، ‏
-
کارش شده بود ،از درخت بالا بره ، پایین رو نگاه کنه ، بپره....‏هر یه قدم که بالا میره ، وسوسه پریدن توش بیشتر میشه ، بیشتر میشه، ‏میپره .. ‏واسه همین از دو متر بالاتر نرفته ، .. سر دو متر نمیتونه جلو خودشو ‏بگیره و میپره ...‏میبینه حال نداد ، ... ‏دوباره مثل دیوونه ها از درخت میره بالا ...‏سر دو متر ، وسوسه میشه ،...‏میپره ...‏از من میپرسی ، ..‏پرواز یادش رفته ،..‏به سقوط عادت کرده ،..‏

Keine Kommentare: