Donnerstag, Juli 27, 2006

کسی که یادت میده برای هر اعتراضی داد بزنی هیچ وقت دوست نداره یه روزی وقتی بهش اعتراض میکنی سرش داد بزنی .. کسی که یادت میده به هر کسی توهین کنی دوست نداره یه روزی بهش تو هین کنی .. آدمی که تو گوش دیگران زدن و یادت میده دوست نداره بزنی تو گوشش .. و این قسمت اول قصه است .. اما قسمت دومش میگه مردم دنیا همه ایستادند کنار هم و به نوبت هر کسی میزنه تو گوش کنار دستیش .. یعنی تو اول از سمت راستی میخوری و بعد میزنی تو گوش دست چپی .. اما قسمت اول و دوم من اینه که از آدمهای حیوان صفت حالم به هم میخوره ..
زود نمیشکنم ، با هر حرفی ناراحت نمیشم . خیلی حرفها رو نمی شنوم ، از حیلی چیزا میگذرم و خودم و قانع میکنم. اما وقتی شکستم دیگه شکستم .. وقتی دیگه تو دلم نباشه دیگه نیست و نخواهد بود . وقتی رو یه اسمی خط زدم دیگه خط خورده است هیچ پاکنی هم نمی توانه اون خط پاک کنه
میخوام یه چیزی بگم..
نیمه گم شده ات اینجا نیست ، خودت گم شدی ..
ماهی های برکه ، به دریا که می روند، گریه می کنند.ماهی های دریا ، به برکه که می رسند ، گریه می کنند.من اما ماهی گلی ام.و ماهی های حوضی به هیچ کجا نمی روند.

Keine Kommentare: