ديشب کابوس ديدم يه حس بدی دارم .
آرش دیشب با بغض میگه :
دیگه دوستت ندارم
به پلیس هم میگم
دیگه اگه گم بشم پیدات نمیکنم
دیگه دستای مامانم و میگیرم .
هر کاری میکنم هیچی برای توجیه خودم پیدا نمیکنم.
یه راهی برای توجیه خودم دارم اما جواب مسئله نیست فقط صورت مسئله عوض میشه ...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen