اين فقط يه توپ بزرگ بود که بی هوا پرتاب شد تو زمين من .. يه توپ از سرب داغ ٬حالا هم مونده تو دستم و نميدونم که بايد چی کار شکنم ٬ بايد حرارت و سنگينی اش و تحمل کنم بايد بنذازمش و فرار کنم ٬ بايد بگذارمش روی زمين و بگذارم هر طرفی که دوست داره بره .. يا شايد هم بايد پرتابش کنم تو هوا تا ببينم با چند تا چرخ بر ميگرده زمين .. بايد يه کاری انجام داد .. آخه اين توپه الان تو زمينه منه ! ميدونستی ؟!!!
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen