Freitag, April 23, 2004

نشد ..نميشود .. نخواهد شد .. کجاي دنيا را ديدي که مردمانش اکسيژن احتکار کنند ؟ اين هم مثل همان . نوشتنش محال است . و از گفتنش هم بازمانده ام . از اين همه عجز تنها آرزويش سري بر شانه ي مهربان توست که با شوخي دستهاي دوست داشتني ات دوباره بگويي : اشکهايت خيس است .

Keine Kommentare: