نشد ..نميشود .. نخواهد شد ..
کجاي دنيا را ديدي که مردمانش
اکسيژن احتکار کنند ؟
اين هم مثل همان .
نوشتنش محال است .
و از گفتنش هم بازمانده ام .
از اين همه عجز تنها آرزويش
سري بر شانه ي مهربان توست
که با شوخي دستهاي دوست داشتني ات دوباره بگويي : اشکهايت خيس است .
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen