Mittwoch, April 07, 2004
مانا امروز که ثابت ( البته به تو هم زنگ ميزنه )هم زنگ زد ميدونی ياد چی افتادم :
+
بزن برقص های سر کلاس که زنگ تفريح به زنگ تفريح مانتو از تنم کنده ميشد و قاری قرآن ميزد رو ميز و مبصر کلاس هم خواننده ميشد و من هم که ...
و آخر سر هم تمام رقصها ختم ميشد به رقص آقای دکتر رئيس قاسم . يادته ؟
+
صدا به صدا نميرسه توئی ؟
تو تو ميمون کلاسی و شجاعی بيچاره .
+
خانم صدرنيا لبخندهای مليحتون و بگذاريد برای آخر زنگ . و تمام مثالهای زبان فارسی که علی بود .
+
کلاس تاريخ و يه ميز صدرنيا .
+
يادته تو راديو آوردی مرضيه گوش ميداد من بدبخت و بردند دفتر.
+
اردک من یادته ؟نماد علی !!
+
مانا يادته چقدر خوراکی از کيف بچه ها ميدزديديم ميخورديم ؟
+
يادته اون سه روز آخر هفته که من هميشه بارونی بودم و کل مدرسه ميدونستند که يعنی هنوز از علی خبری نيست و تو ميگفتی کم مونده خانم مرادی بياد بگه : الهی بميرم باز نيومد .
+
يادته رو اعصاب رژه رفتنهای مرضيه با اون منطق های بی در و پيکرش .
+
اون دوشنبه که اومدی خونمون و عربی بخوانيم و يادته؟ يادته عربی خواندن شده بود اصطلاح . يادته اين عربی نخواندها باعث شد روز تولدم اردو نيام و خر بزنم ؟
+
ایستگاه اتوبوس یادته ؟اون درخته . دستمال کاغذی ها گلوله شده .
+
اون گل لاله ی تو که هنوز لای کتابمه
+
آب بازی های آخر سال و بهاره که ميگفت : غفلتا رو من آب بريزيد .
+
کوکو سيب زمينی های مامان بزرگت که من مردش بودم .
+
کفش لژ دار ها که شده بود جرات يادته ؟
+
به موهاش لژ زده .
+
دو تا کفتر و زنگ حسابان که جيکمون در نيامد و مرضيه گرفت و زنگ شير محمدی(غضنفر ممدی) ول کرديم تو کلاس.
+
يه چيز ديگه بگم ؟
يادته سال دوم روز اول مهر ته کلاس کنار دست قاسمی نشسته بودم تو و مرضيه اومديد و برآورد کرديد که هيچ آدمی معقول تر از من پيدا نميشه که ميز دو نفرتون و سه نفره کنه .من هم اومدم و تا امروز .
مانا جدی اگه نيومده بودم .الان کجای زندگی بودم ؟
تو خوب میدونی ؟
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen