Freitag, Mai 25, 2007

دست بر نمی دارم من ، دست از ارتکاب توباز بازی ، بازی بازی باز ، واژه بازی نه ، بازی تو با من ، من با تو ... دست بر نمی دارم من ، دست بر نمی دارم از دست بردن به بازی تو ازهم ، درهم ، با هم ، بر هم ، تنها ، خالی ، خالی خیالی ، خالی خالی ، کی آمدی تو ؟ من نفهیدمریخته ام از توو بیرون ، درونم می پاشد ، می ریزد ، می ریزد ، می پاشدمی ریزم از توو ، کمانه می شوم ، می پاشم تیر!رختخواب پاشیده شده ، رختهای ریخته شده ، ریخت و پاش تو و من ، خالی ِخالیخوابم می آید ، خوابم می آید زیاد .... چرا نمی خوابی تو ؟ر ی خ ت و پاشها

Keine Kommentare: