شدم یه سکوت بزرگ ، با یه عالمه سوال بی جواب ، با معادلات به ریخته .. مثل همون زمستونه .. نمیدونم آخر همه این اتفاقات قراره چی بشم .. می ترسم از آدمی که شاید بشم .. ا باید همه آدمها رو با هم جمع کنی .. هیچ استثنائی هم این وسط نیست که بخوای از بقیه کمش کنی ..
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen