Mittwoch, Mai 10, 2006

ماری ! اگه منو می خوای می مونم من تنها کسی هستم که اشکاتو با بوسه پاک می کنه .ماری ! حيفه چيزی رو که داريم از دست بديم .اينه که می خوام اونو نگه دارم تا ابد نگه دارم .ماری ! ديگه به فکر کوهت نباش کوهی که بلنده و نمی تونی از اون بالا بری ماری ! ديگه پی ِ کوهت نگرد تخته سنگی که به جست و جوش بودی ، همين جاست .ماری ! می دونم تو ذهنت يه جايی دارم .ماری ! يه کوه پشتِ سرت سر به فلک کشيده اگه می تونی از اون بالا بری برو ، امتحان کن اما هميشه وقتی که بالا می ری خوشحالی و وقتی که پايين ميای غمگين .ماری ! ديگه به فکر کوهت نباش کوهی که بلنده و نمی تونی از اون بالا بری ماری ! ديگه پی ِ کوهت نگرد تخته سنگی که به جست و جوش بودی ، همين جاست .
از خيلی خوب به خيلی بد --- عمو شِل
بدجوري هواي درخت زيباي من تو سرمه ، نكنه تو هم پرتغالي باشي ؟!!!

Keine Kommentare: