Montag, März 28, 2005

از "کلید حل مسئه " سر میخورم به غروب با همون کاشی های دوست داشتنی .. از همون غروبهایی که همیشه هست اما همیشه یکبار اتفاق می افته .. بعدش هم خودم و یه لیوان مهمون میکنم از همون سفیدهای خوشگل با عکسهای کارتونی .. بعدش هم پیاده روی تنهایی و کریمخان به صرف کتابهای نشر چشمه . از همون روزا که میتوانی ادعا کنی تمامش مال خودت بوده .. اونطور که دوست داشتنی .. از همون روزا که اگه تکرار نشه آدم خودش و تو خیلی چیزا گم میکنه .. اما از دیشب انگار که همه چیز مال خودم بوده که مال خودم باشه ..

Keine Kommentare: