Mittwoch, März 10, 2004

مامان ميگه : بچه ها مژدگاني بديد . ميگم : چي شده مامان . ميگه : واحد بالايي که جديد اومده دو تا پسر داره . تو هم از پشت تلفن کلي راه يادم ميدي که آش ببرم براشون و يا بگو آقا بادکنکم افتاده خونه ي شما و .... راستي خودت گفتي که از آخرين نوشته ام هيچي نفهميدي . مثل هوا که همه جا رو پر کرده و انقدر هست که نميبينيش. کافيه اتفاقي بيوفته و هوا نباشه دچار اتفاق که شدي...

Keine Kommentare: