كنار پنجره رو به تك درخت روشن بيمارستان
زير همين آسمان بي ستاره ي تهران
بنشين و بنشين و بنشين
و تكرار كن
كيه وقتي تشنته رو ابرا بلوا ميكنه
كيه ....
و روي تمام منطقها و مسائل حل شده ي عموجان بالا بيار
و به جيغهاي ماوراي بنفش آتوسا فكر كن
كه اگر نبود مجبور به شنيدن ميشدم
حق با ماست
اين را تمام در و ديوار هاي عبوس خانه ميدانند....
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen