Dienstag, Dezember 26, 2006
در راستای بازی زمستانی که راه افتاده و گویی که پرتاب شده تو سرزمین من باید بگم که :
1-یکبار دوم دبستان که بودم دیکته ی غیر قابل تصحیح داشتم و همون سال معدلم شد حدود 16 .
2- همیشه خواهرم به خاطر اینکه وسایلشو بی اجازه بر میداشتم و اصولا هم خراب بر میگردوندم سر جاش در کمدش و قفل میکرد و بعد ها که فهمیده بود کلید یدک دارم ، سعی میکرد کمدش از دیدش خارج نشه .
3- تقریبا اینو همه میدونند که در پیچوندن آدمها تبحر خاصی دارم . مو هم لا درزش نمی ره.
4-اینکه میگم "اگه یه روزی بخوام برم بی سر و صدا و بدون خداحافظی میرم "چرت و پرتی بیش نیست . آخه من کدوم کارم بی سر و صدا بوده ؟!!
5- یه دوست پسر هم داشتم که همیشه با یه آی دی دیگه باهاش چت میکردم و چند تا عکس هم همیشه پیدا میکردم از یک نفر تو حالتهای مختلف و براش میفرستادم . بعد هم بهش میگفتم که یه کسی با این آی دی چتش با تو رو برام فرستاده بعد هم یه دعوای اساسی راه میانداختم . (تا الان طرف نم یدونست .. ولی دیگه فهمید ..(حقت بود :ی))
بغلی بگیر :پژمان
مجتبی
فکر کنم تو این بازی جای کسایی مثل آیدا و اله آرش
و فرشید خالی باشه .
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen