Samstag, Juli 28, 2007

ميدونی !!‌ ديگه کار از منتظر نشستن برای وقوع معجزه گذشته ٬‌هزار ساله که مطمئن شدم هيچ معجزه ای نيست .. هيچ اتفاق بزرگی نمی افته که حسابی ورق برگرده .. بايد دلخوش شادی های کوچولو شد که از همون هزار سال پيش تا حالا ديگه سر و کله ی اونها هم پيدا نميشه .. روزها داره بدتر از روزای قبل ميشه ٬‌من هم با روزهايی که ميگذره بد اخلاق تر و بدتر ميشم ..هر روز بی حوصله تر و بی انگيزه تر .. تعداد آدمهای نفرت انگير اطرافم بيشتر و تنهايی هام عميق تر ُ‌سکوت هام بززگتر .. از تمام کتابهام دور افتاده و جاهای دوست داشتنی کمتر ٬‌ نميخوام دور بشم ٬‌ دلم سکوت و تنهايی خونه رو ميخواد .. دلم ميخواد يه روزايی و بی صدا بگذرونم ..

Keine Kommentare: