Donnerstag, Januar 22, 2015

همه ي اين همه حس هاي بزرگ و قوي ، همه ي ترس از نبودنت يه حس گنگ و آشفته ي تنهايي نيست ، حس كوري كه دوست داشتن روي همه ي  بد ها رو بپوشونه هم حتي نيست. يه حس قوي از سر تجربه ست، انگار كه تمام تكه هاي پازل گمشده رو پيدا كردي و ميچيني كنار هم ، با دستهاي خودت . بدون اينكه من دنبالشون باشم و من هر شب نا باورانه جاهاي خالي پر شده رو نفس ميكشم ، نفس عميق هواي تازه. تازه ميفهمم تو هواي كسي نفس كشيدن چيه ،تازه ميفهمم هوايي  كه هواي تو نباشه رو نمي خام، يعني چي تازه ميفهمم 
و آغوشت "
اندك جايي براي زيسن 
اندك جايي براي مردن "
و تازه ميفهمم 

Keine Kommentare: