Mittwoch, August 20, 2008

یادت نره ! اینکه خیلی چیزا رو گذروندیم .. تمام جا خالی های رو که از روشون پریدیم .. تمام اون خونه هایی که سیاه کرده بودند و سفیدشون کردیم و خندیدیم .. یادت نره یا حداقل یادم نره كه يه روزی دستامون خالیه خالی بود ... وقت خودمون بودیم که تو دستای هم بودیم .. یادمون نره همه اون چیزایی که نخواستیم بنویسیم و همه اش مونده بود تو ذهنمون .. یادمون نره که یه عالمه اسم خط خطی شده داریم .. و یه عالمه تجربه های نشده

2 Kommentare:

Anonym hat gesagt…

کتاب جدیدو چطوری به دستت برسونم ..دیر به دیر آپ میکنی کلافه میشم اما تکراری خوندنم خسته م نمیکنه...راستی آرشیوتو لازم نداری؟

Anonym hat gesagt…

ye donya tabrik