Samstag, September 15, 2007

خوب ميدونم که "بايد آن کسی باشم که همه از زنها انتظار دارند: بی نقص٬ظريف٬و نه تنها ظريف بلکه در دسترس.و نه تنها در دسترس بلکه عطر آگين٬زيبا .تمام شب را بايد سيندرلا بود و تمام روز بايد از خود پرسيد که چگونه ميتوان کدوها را به کالسکه و پنج قرن خوشبختی بدل کرد"خوب ميدونم يه وقتايی بی انصاف ميشم و بهانه گیر ..خوب میدونم یه وقتایی پر از کسالت میشم و اصلانشم نمیخوام که شرایط و عوض کنم .. خوب میدونم یه وقتایی تو انقدره بزرگی که تو ذهنم جا نمیشی ..خوب میدونم دارم چی کار میکنم و ادامه میدم ..یه وقتایی خوب میدونم که از بین ۹۸ تا خوبی و ۲ تا بدی ٬‌ یکی از اون بدی ها رو کشیدم وسط و دارم بی اندازه بزرگشون میکنم ...خوب میدونم که ...خوب میدونم که ....اما گاهی دوست دارم تو هم تمام خوب دونستی های خودتو بدونی ٬ گاهی دوست دارم بهم حق بدی .. گاهی باید آب بود ٬‌گاهی باید یه پتوی گنده بود ٬‌گاهی هم باید یه عالمه ماسه بود برای آتش .. همیشه نبود همراه بود ٬‌همراه بودن برای گاهی وقتاس .. گاهی باید جلو بزنی ٬‌گاهی باید غافلگیر کنی .. گاهی هم عقب بمونی .. گاهی باید هل بدی .. گاهی هم باید منظر بمونی هلت بده گاهی هم بايد بگی هلم بده ٬‌ حتی شايد مجبور باشی که ياد بدی که چطوری هلت بده

Keine Kommentare: