هر شب که سوار تاکسی ميشم تا به خونه برسم روزم رو مرور ميکنم ٬ برآيند همه اش و دوست دارم بنويسم اما وقتی به خونه ميرسم يادم ميره بنويسم٬يا اصلانشم ياد نمياد که چی ميخواستم بنويسم و بعدش يه چيزايی تو ذهنم مياد که اگه ننويسم بهتره و آخر سر هم وقت نميکنم و...
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen