Donnerstag, März 29, 2007

گاهي وقتا يه چيزيا تو زندگي آدم پيدا ميشن كه نبايد گاهي وقتا يه چيزايي تو زندگي آدم گم ميشن كه نبايد گاهي وقتا بعضيا يه چيزيا تو زندگي آدم پيدا ميكنن كه تو مطمئني اگر از مريخ اومده باشه از تو زندگي تو نيومده گاهي وقتها تو بين آشناهات مثل يه هويج وسط يه نيسان بادمجون ميموني كه همه اون بادمجانها پيش خودشان فكر ميكنند اگر تو از مريخ آمده باشي از دنياي آنها مطمئنا نيامده اي دارم احساس ميكنم كه من هم تازگي ها به بيماري هاي عجيبي دچار ميشوم گاهي اوقات احساس ميكنم كسي دارد من را براي تزيين سالاد رنده ميكند گويا هويج رنده شده خوش خوراك تر است

Keine Kommentare: