Samstag, Januar 17, 2004

حرف اول : بعضي وقتها ساعت دستم نميكنم دوست دارم بعد زمان و كنار بگذارم نميخواهم بدونم دير رسيدي زود يا به موقع نميخواهم بدونم كه چه مدت زمان با هم بوديم نميخواهم بدونم كم بود يا زياد ، نميخواهم بدونم چه مدت دستات تو دستمه نميخواهم بدونم چه مدت سرت رو شونه ام هست هيچي نميخواهم بدونم جز اينكه الان با هم هستيم . بابت اين با هم بودن ممنون. بابت اين روزها كه ميشه بي وقفه دوستت داشت ممنون بابت اين روزهاي بي غم ممنون حرف دوم : امروز اينجا تولده ،تولد خواهرم . دو سال پيش روز تولدم نوشتي : دختر پاكنهاد ارديبهشت با بهار از بهشت آمد امروز برايت مينويسم كه تو نويد بهاري ، شكوفه بارانمان مبارك .

Keine Kommentare: