Sonntag, Juli 19, 2009

دوست داشتم امروز که از کلاس برمیگشتم ، چمدانمون رو که مثلا شب پیش جمع کرده بودم و می گذاشتیم پشت ماشین و دوتایی مسافرت میکردیم .. یه جایی نه خیلی دور و نه خیلی نزدیک چند ساعتی توی راه بودیم توی ماشین توی راه میوه و آب نباتهای توت فرنگی می خوردیم و با هم حرف میزدیم .. مثلا حتما دیشب چندتایی هم سی دی جدید آماده کرده بودم برای راه یک دست لباس برای آنجا و لباس راحتی برای توی هتل ، و جایی میون راه هم چای می خوردیم و نزدیک های شب می رسیدیم هتل ، وسایل را می گذاشتیم توی هتل و لباسهایمان را عوض میکردیم و میرفتیم قدم میزدیم و شام میخوردیم ، دوشنبه عصر برمیگشتیم ، خسته میرسیدیم خونه و وسایل رو میچیدیم کنار در ورودی تا من سه شنبه هر چیزی رو بگذارم سر جایش .

Keine Kommentare: