Freitag, August 24, 2007

نه اينکه دوست نداشته باشم بنويسما !! يا اينکه از وقتی سرم گرمه اينجا شده ٬‌دوست قديمی ام رو ول کرده باشم و ننويسم .. نه اينطوريا هم نيست اما يه وقتايی خيلی چيزا دست به دست هم ميده ٬‌ که فرصت نوشتنم نیست ..اصلا انگار که یه دوره از زندگیم گذشته باشه ٬ خیلی از مرحله هایی که تعریف کرده بودم تغییر کرده .. یه وقتایی یه جوری مسیرت عوض میشه که خودت هم نمیدونی چرا و برای چی ... هدفهام بزرگتر شده ٬ حتی لوازمی که برای رسیدن به هدفهام دارم دیگه محدود نیست .. نهایت همه اش یه انگیزه ی بزرگ هست و یه کسی که چراغ سبز و قرمز و نشونم میده ٬‌خودم هم راه و یاد گرفتم .. گاهی وقتا که پر میشم از این همه خوبی و تمام اتفاقهای خوب اطرافم وقتی مطمئن از حس امنیت هستم .. دوست دارم بدونم چند تا آدم دیگه مثل من هستند که پر از رضایت هستند .. چند تا آدم هستند که یه چیزی براشون وجود داره که هم اینطور راضی باشند و هم مطمئن .. انگار که همه چیز باشه و بس ؟!!

Keine Kommentare: