Samstag, Januar 20, 2007

لب تیغند ، یا بند باز چه فرقی دارد .. یه خطا کافیه !! آهان !! نگفته بودم که تو این مورد آدم مزخرفی هستم .... همیشه همینه ..بدترین ها پرتاب میشه تو زمین من !! دیگه دنبال اون امنیت نیستم ، دیگه پی یه جای محکم نمی گردم .. خوب میدونم .. خوب میدونم .. همه ی روزا شده یه خط که تو یه چوب خط خلاصه میشه .دیگه جون نداره دستام. سیاستم اشتباهه ! بعضیها گوسفندند .. ! یه چیزی هست که نشون میده که نه ، هنوز یه چیزی هست که هست .. اینکه تو میفهمی یه چیزیم شده .. مثل نفس بود واسه این نفس بریده !! من هنوز هم به بو ها حساسم و هنوز هم غلظتش رو شدتش تاثیر میگذاره .. مگه بهت نگفته بودم ؟!! فرصت کم نیست ، کم شدم .. هفته ای که بد شروع شد .. روزا مدام داره تنگ تر میشه هی دارند از روی هم میپرند و من دارم روز شماری یه سری اتفاقات و میکنم که به وقوع هیچ کدومشون مطمئن نیستم .. چرا نمی فهمند ؟!!!

Keine Kommentare: