- امروز نه تنها کلاسهای
صبح پیچوندم و ماندم توی خونه ، کلاس عصر رو هم نرفتم و باز هم موندم توی خونه ..
تازه راد رو هم اغفال کردم و به جای اینکه بره کلاس در راه خونه است ..
- جدیدا دوست های خوب پیدا کردم ، یعنی طی چند سال اخیر ، خصوصا از وقتی با راد
هستم دیگه نمیتوانم با هر کسی ارتباط برقرار کنم .. همین چند روز پیش ها بود که
داشتم دوستامو میشمردم ، دیدم خیلی کم هستند ولی اندازه ی یه عالمه هستند مثل زهرا
که بی هیچ چشم داشتی هست ، که هر وقت خواستم بوده و گاهی وقتا برام کارهای سخت
انجام داده .. یا صدف که زنگ میزنه و وقتی میبینه خوب نیستم حواسش بهم هست و من فقط
میتوانم بهش بگم که خیلی ماهی .. یا سعیده که شاید همیشه نباشه اما ته ذهنش هستی ..
- لاکپشتمون hibernate شده ، از غذا هم افتاده .. همش هم تو لاکشه ..
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen